!پیشنهاد های ویژه امروز

سبدخرید

شرح کالا

معرفی کتاب بازگشت عشق

کتاب بازگشت عشق نوشته‌ی لیدا حاجی زاده، داستان دختری را به تصویر می‌کشد که با وجود داشتن نامزدی به نام سیاوش، عشق مرد دیگری را در سینه دارد.

در بخشی از کتاب بازگشت عشق می‌خوانیم:

سرم و پایین انداختم و دیگه چیزی نگفتم.

- راستی لباستم خیلی بهت می‌یاد. امشب خیلی زیبا شدی، حالا این فرشتۀ زیبا به بنده افتخار می‌ده که باهم برقصیم؟

دلم از تعریف‌های سیاوش قنج رفت و نمی‌تونستم درخواستش رو رد کنم. سیاوش دستش رو به سمتم دراز کرد و دستم رو تو دست‌های گرم سیاوش گذاشتم و دستاش و دور کمرک انداخت باهم شروع به رقصیدن کردیم. صدای قلبم رو به‌ وضوح می‌شنیدم. گرمای وجود سیاوش رو کاملاً حس می‌کردم تو آغوشش بودم معذب شدم برام سخت بود که روی حرکاتم اراده‌ای داشته باشم سرش و کنار لاله گوشم آورد و گفت

"کم نه زیاد می‌خواهمت!!!

آنقدر که در تمام خاطره هایم توباشی

قدم بزنی، بدووی، بخندی

بخوانی، برقصی، ببوسی، بمانی

و بدانی که من چقدر

عاشق این فعل ماندنم..

ضربان قلبم بالا رفته بود ازینکه باید نفس کشیدنم و آروم کنم کلافه شده بودم.

بدنم داغ شده بود. سرم رو بلند کردم و به چشم‌های سیاوش نگاه کردم. نگاهم به نگاهش گره خورده بود دیگه نمی‌تونستم تحمل‌کنم؛ فرار کردم سریع رفتم کنار نیما و یاسی. نمی‌تونستم خودم رو جمع‌ و جور کنم. برام یه حس جدید به وجود اومده بود احساس می‌کردم عرق کردم. گرمم شده بود. با چشمام دنبال سیاوش می‌گشتم هروقت نگاهش می‌کردم نگاهش به من بود.

گالری تصاویر کالا

نظرات






از زبان مشتریان

برای دریافت خبرنامه ما ثبت نام کنید

واتس‌اپ