نام کتاب: پروین
مؤلف: شیرین حق پرست
انتشارات: نشر رزا
تعداد صفحات و قطع: 114 صفحه / رقعی
شمارگان: 1000 نسخه
سال چاپ: اول ــ 1399
بهاء: 250000 ریال
شابک: 9-69-7083-622-978
شماره تماس پخش: 09129211756 _ 02144015608
داستانی جذاب، خواندنی و کاملا واقعی
لذت مطالعه این کتاب را از دست ندهید.
بخش هایی از کتاب:
روز هفتم بعد از عروسی، ساکش را بستم و با یک دنیا دلشوره، یکی یکی لباساش را بو میکردم و تا میکردم و داخل ساک میذاشتم. براش بادوم و گردوی بو داده و نخودچی و کشمش میریختم تو کیسه. با یک دنیا ناراحتی ساکش را بستم. طاهر مدام بهم سفارش میکرد که مواظب خودت باش، به مادرم احترام بذار. تنها جایی نرو، هر جا رفتی، مواظب خودت باش و با مادرم برو. ..
طاهر از زیر قرآن برگشت، تو صورتم خیره شد. گفت: «زود برمیگردم. نگران نباش.» پلک نمیزدم تا اشکم نیاد. نمیخواستم طاهر موقع رفتن ناراحت بشه. دست و صورت مادرش را بوسید و حلالیت خواست. پدرش را بوسید و گفت: «دیگه سفارش نمیکنم، مواظب پروین باشید. اول خدا و بعد به شما میسپارم. » قرآن را بوسید و بدون اینکه دیگه پشت سرش را نگاه کنه، رفت. آب داخل کاسه چینی را پشت سرش ریختم. دنیا برام تاریک شده بود. هیچ جا را نمیدیدم. بغضم ترکید، شروع به گریه کردم. مادر طاهر هم گریه میکرد. پدرش گفت: «دخترم نگران نباش، زود برمیگرده. پشت سر مسافر گریه خوب نیست. خدا بزرگه. تو دختر صبوری هستی. » انقدر به طاهر نگاه کردم تا دور و دورتر شد. صدای قلبم را میشنیدم و صدای دور شدن قدمهای طاهر را.
چقدر روزا سخت میگذشت، چند روزی از اتاق بیرون نمیاومدم فقط دستام را بغل کرده بودم و گریه میکردم. دوری طاهر برام عذاب آور بود. با صدای در اتاق به خودم اومدم. مادر و یکی از خواهرام بود. وای خدا چقدر به وجودشون احتیاج داشتم. مادرم یک زنبیل خوراکی برام اورده بود. بغلش کردم و سرم را گذاشتم روی شونه ش و بلند بلند گریه کردم. چقدر به بودن شون نیاز داشتم. مادرم سعی میکرد آرومم کنه.
-: مامان چه جوری دوری شو تحمل کنم؟
-: دخترم چاره ای نیست، باید تحمل کنی.